تولد یکسالگی دختر نازنینم
کیانا عزیزم، حالا که تو شدی یک ساله ، خیلی راحته گفتن تولد مبارک ، یکسالت شده تواین یکسال خوشی و سختی هایی کنارش بوده. بعضی شب ها اندازه ده سال طول کشید ، بعضی روزا اندازه ی یه ثانیه ، بعضی موقع میگفتی کاش از اینجایی که هستم زود ر د بشم برم بعضی موقع ها میگفتم stop میخوام بیشتر لذت ببرم ، بعضی روزا گریه های مامان از سر خستگی بود بعضی روزا گریه های مامان از سر ذوق بود و تشکر از خدا ، میخوام بگم یکسال کیانا بعضی روزاش ده ساله بود بعضی روزاش ثانیه اییییی، همیشه خوب نیست ، همیشه همه شاد نیستند ، همیشه اونجوری که تو میخوای نمیشه ،اماااااا باید به این امید داشته باشی که این روزا میگذره و بهترش میاددد،بعضی وقت ها هم باید از روزات نهایت استفاده ب...
نویسنده :
بابا و مامان کیانا خانوم
19:28